مقدمه اي بر موسيقي و تعريف آن
ارسال شده: سهشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۱, ۱۱:۳۳ ق.ظ
سلام به همه دوستان عزيز ارتعاشي
با لطف بهرنگ عزيز بالاخره موضوع تئوري موسيقي در انجمن ايجاد شد و حالا مسائل تئوريك موسيقي بصورت كاملاً آموزنده، كاربردي و قابل استفاده در همه سطوح توسط اينجانب به مرور تقديم خواهد شد.
لازم به ذكر است اين مفاهيم از سطح مبتدي تا سطح پيشرفته مطرح خواهد شد.
در ابتدا به مقدمه اي از موسيقي مي پردازم:
مقدمه
در ابتدا بهتر است از واژه موسيقي صحبت شود، واژهٔ موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ Mousika و مشتق از کلمهٔ Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان است. معادل موسیقی در فارسی خنیا است و به معنی نوای خوش است.
خنیا از ریشه (خــونیاک) پهلوی و (هــو نـواک)اوستایی است که خود آن از دو قسمت تشکیل شده :
- هو = نیک ، زیبا ، خوش، برای نمونه در واژه هومن = نیک اندیش، خسرو (خوب نام)
- نواک = نوا
در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی ( نوای خوش ) است که همان موسیقی است!
با لطف بهرنگ عزيز بالاخره موضوع تئوري موسيقي در انجمن ايجاد شد و حالا مسائل تئوريك موسيقي بصورت كاملاً آموزنده، كاربردي و قابل استفاده در همه سطوح توسط اينجانب به مرور تقديم خواهد شد.
لازم به ذكر است اين مفاهيم از سطح مبتدي تا سطح پيشرفته مطرح خواهد شد.
در ابتدا به مقدمه اي از موسيقي مي پردازم:
مقدمه
در ابتدا بهتر است از واژه موسيقي صحبت شود، واژهٔ موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ Mousika و مشتق از کلمهٔ Muse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان است. معادل موسیقی در فارسی خنیا است و به معنی نوای خوش است.
خنیا از ریشه (خــونیاک) پهلوی و (هــو نـواک)اوستایی است که خود آن از دو قسمت تشکیل شده :
- هو = نیک ، زیبا ، خوش، برای نمونه در واژه هومن = نیک اندیش، خسرو (خوب نام)
- نواک = نوا
در کل هونواک، خونیاک و خنیا به معنی ( نوای خوش ) است که همان موسیقی است!